
Slideshow (7)

- جمعه, 07 ارديبهشت 1397
- Slideshow
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
وصیت شب وفات رسول خدا (ص)
وصیت عهد و پیمانی است از جانب خدا و رسولش
عن أبي عبد الله (ع) قال: (أترون الموصي منّا يوصي إلى من يريد؟! لا والله ولكن عهد من الله ورسوله (صلى الله عليه وآله وسلم) لرجل فرجل حتى ينتهي الأمر إلى صاحبه).
از ابی عبدالله علیه السلام فرمود: (آیا می پندارید که کسی از ما بر شخصی که بخواهد وصیت می کند؟ خیر بخدا قسم ولی آن عهدی از خداوند متعال و رسولش صلی الله علیه و آله است برای مردی تا مردی دیگر تا اینکه امر به صاحبش برسد).الكافي ج۱ ص۳۰۷.
وصیت سنتی از سنت های جاری خدا
بوسیله ی نّص یا وصیت: بسیاری از انبیاء بوسیله ی آن بر اقوام خویش محتج شدند. امام رضا (ع) در بیان آن فرمود:
(… و آدم به هبة الله (شیث) وصیت کرد که در آغاز هر سال، عهد خود را به این وصیت تجدید کند و آن روز برایشان عید باشد و در آن تجدید پیمان کنند، و بعثت نوح را تعهد می کنند در زمانش، همان زمانی که در آن مبعوث می گردد و این چنین در وصیت هر پیامبری چنین سنتی جاری بود تا اینکه خداوند تبارک و تعالی محمد را مبعوث کرد).کمال الدین و تمام النعمة: ص ۲۱۵.
و وصیت اینچنین جریان پیدا کرد تا اینکه به رسول الله رسید که عیسی (ع) به نام ایشان وصیت کرد و خداوند از زبان ایشان می فرماید:
﴿وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ﴾، (و هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت اى فرزندان اسرائيل، من فرستاده ى خدا به سوى شما هستم تورات را كه پيش از من بوده تصديق مى كنم و به فرستاده اى كه پس از من مى آيد و نام او احمد است بشارت مى دهم).الصف: ۶.
گفته های فقهای پیشین رحمهم الله
شیخ طوسی گوید: (زیرا کسی نمی داند که امامی، امام می باشد مگر اینکه پیامبری بر او وصیت کرده باشد، یا اینکه او ادعای امامت کند، باید خداوند بر دست او علمی اعجاز آمیز ظاهر سازد، همانگونه که در مورد صاحب الزمان (ع) می گوییم اگر ظهور کند، پس وصیت اصل معرفت و شناخت او می باشد).الاقتصاد: ص۱۹۴.
و شیخ مفید گفته است: (… اما سمت مذهب به امامت و وصف گروهی از شیعه به امامیه، آن پرچمی است بر کسی که قائل به وجوب امامت و وجود آن در تمام زمانها مى باشد، و وصیت آشکار و عصمت و کمال برای هر امامی را واجب داند…).أوائل المقالات: ص۳۸.
و علامه حلّی گوید: (امام باید در او وصیت باشد، زیرا عصمت از جمله امور باطنی است که جز خداوند از آن آگاهی ندارد، پس باید وصیت باشد تا عصمتش را آشکار سازد، یا ظهور و تجلّی یک معجزه بدست او که بیانگر حقانیّتش باشد).الباب الحادى عشر: ص۴۸.
بلکه اجماع شیعیان در مورد معرفت و شناخت امام از طریق وصیت می باشد، مقداد سیوری در شرح کلام علامه متقدم، گفت:
(این اشاره ای به طریق شناخت و تعیین امام است، و اجماع حاصل شد مبنی بر برگزیدن از جانب خداوند و رسولش، و امام پیشین، عامل انتصاب و تعیین امام پسین می باشد…).شرح الباب الحادي عشر(شرح باب یازدهم): ص۹۴.
همانطور که هر انسانی به راحتی و سادگی این قانون را درک می کند، پس هر انسانی که صاحب کارخانه یا مزرعه یا کشتی یا هر چیز دیگری که در آن کارگرانی مشغول به کار هستند، لازم و ضروری است که برای آنان مدیری انتخاب کند و به او وصیت و سفارش کند و الا هرج و مرج و کار آنان با شکست مواجه خواهد شد، همچنین که این شخص باید از همه داناتر و دارای مدیریتی با سطح بالا باشد، سپس بعد از آن، آنها را به اطاعت از او امر می کند تا در پی این اطاعت و عمل، هدفش نیز محقق شود، و در غیر این صورت ترک هر یک از مواردی که ذکر شد او پاسخگو و مسؤول می باشد.
حجت خدا با وصیت شناخته می شود
وصیت به اولیای خدا از روزی که آدم (ع) آفریده شد آغاز و تا روز قیامت ادامه پیدا خواهد کرد، و همواره اولیای خدا با وصیت که قانون اول شناخت است شناخته می شوند، و هیچ کس به غیر از اولیای خدا نمی تواند آن را ادعاء کند، زیرا برای ولی خدا به ذخیره گذاشته شده است، و حاشاه سبحانه که به فرد مبطلی اجازه دهد مدعی آن شود، و این قانونی که هزاران سال جریان داشت را بشکند.
عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّضْرِيِّ قَالَ: (قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) بِمَا يُعْرَفُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ؟ قَالَ: بِالسَّكِينَةِ وَالْوَقَارِ وَالْعِلْمِ وَالْوَصِيَّة).
مغيره نضرى گوید: (به حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم، صاحب اين امر با چه چیزی شناخته می شود؟ فرمود: با سنگينى و متانت و علم و وصيت).بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار ج ۲۵ ص ۱۳۸، الخصال ج ۱ ص ۲۰۰.
عن أبي عبد الله (ع) في خبر طويل قال: ( … يعرف صاحب هذا الأمر بثلاث لا تكون في غيره: هو أولى الناس بالذي هو قبله، وهو وصيّه وعنده سلاح رسول الله ووصيته…).
نقل از ابی عبدالله (ع) فرمود: (صاحب امر را با سه نشانه می توان شناخت که در غیر او نیست او سزاوارترین فرد به شخص قبل از خود می باشد، او وصی می باشد، سلاح رسول الله و وصیتش را داشته باشد).الكافي: ج۱ ص۴۲۸.
وصیت را کسی جز صاحبش نمی تواند ادعاء کند
وصیت مقدس، متنی است که خلیفه ى الهی در آن با نام صریح توسط آن شناخته می شود، و متن تشخيصى، دليلى روشن و حجتی کامل و کافی برای اثبات حقانیّت صاحبش است، خداوند تعالی در مورد تمام آنچه که عیسی (ع) آورده و از جمله بشارت به اسم رسول الله می فرماید:
﴿وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ﴾، (و بشارت دهنده ای به فرستادهاى كه پس از من مى آيد و نام او احمد است بشارتگرم، پس وقتى براى آنان دلايل روشن آورد گفتند اين سحرى آشكار است).الصف: ۶.
پس اگر وصیت دليلى روشن بوده، در این صورت کسی جز صاحبش نمی تواند ادعای آن را بکند و الا هرگز دليلى روشن نخواهد بود.
و وصیت کسی جز صاحبش آن را ادعا نمی کند؛ زیرا آن کتابی بازدارنده از هر گونه لغزش می باشد همانگونه که محمد (ص) به آن وعده داده است: (برایم صحیفه و دواتی بیاورید تا کتابی برایتان بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نخواهيد شد)، در حالیکه اگر امکان دستیابی به آن برای کسی غیر از صاحبش فراهم می بود و با آن بر مردم احتجاج می کرد قطعاً مایه ى گمراهی مردم می شد، و این امر خلاف وعده ى رسول الله (ص) است و بلا نسبت ايشان كه غير ممكن است خلاف وعده عمل كند.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امیر المؤمنین (ع) آن را ذکر کرده و از امور خاص و منحصر به فرد خلفای الهی شمرده و فرمود:
(لا یُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّد (ص) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَلا یُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَیْهِ أَبَداً هُمْ أَسَاسُ الدِّینِ وَ عِمَادُ الْیَقِینِ إِلَیْهِمْ یَفِیءُ الْغَالِی وَبِهِمْ یُلْحَقُ التَّالِی وَلَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلایَةِ وَفِیهِمُ الْوَصِیَّةُ وَالْوِرَاثَةُ).
(هيچ كس با مرتبه و مقام خاندان پيامبر از اُمّت اسلامى سنجيده نمى شود و هيچ گاه كسانى كه خود مشمول نعمت هاى اهل بيت هستند، با خود آنان برابر نمى شوند؛ آنان اساس دین و ستون یقین هستند، هر که از حدّ در گذرد به آنان بازگردد، و آن که وامانده، بديشان پيوندد. حقّ ولايت خاص ايشان است و وصيّت و ميراث مخصوص آنان).بحار الأنوار: ج۲۳ ص۱۱۷.
و مانند کلام فرزندش صادق از آل محمد (ص) که فرمود:
(یَا مَنْ خَصَّنَا بِالْکَرَامَةِ وَخَصَّنَا بِالْوَصِیَّةِ وَوَعَدَنَا الشَّفَاعَةَ وَأَعْطَانَا عِلْمَ مَا مَضَى وَمَا بَقِیَ وَجَعَلَ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَیْنَا وَجَعَلَنَا وَرَثَةَ الأَنْبِيَاءِ).
اى كسى كه ما را به كرامت و وصايت ممتاز كرد و به ما وعده ى شفاعت داد و علم گذشته و آينده را به ما عطاء نمود و دل هاى برخى از مردم را به ما متمايل ساخت و ما را وارثان انبیاء قرار داد).بصائر الدرجات: ص۱۴۹.
و اگر دیگران در این ادعا تمکین می یافتند دیگر وصیت از ویژگی های خاص و منحصر به فرد ائمه (ع) نبود.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام باقر (ع) آن را ترازویی برای شناخت صاحب حق قرار داد، آن هنگام که از ایشان در مورد راه شناخت صاحب امر پرسیده شد، فرمود:
(با سنگینی و متانت و علم و وصیت).بصائر الدرجات: ص۵۰۹.
و ادعای آن توسط شخصی گمراه یعنی اینکه همیشه آن راه رساندن به صاحب حق نمی باشد، و امام (ع) از به گمراهی کشاندن مردم و خلاف وعده مبراء است.
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا امام رضا (ع) در برابر علمای یهود و نصاری، حق جدّش رسول الله (ص) را از طریق متنهایی از کتبشان با اسم ایشان را ثابت کرد، پس بهانه جویی کردند و گفتند:
از کجا معلوم که آن محمد یاد شده همان محمد جدّ شماست؟ پس حضرت فرمود: با شک و تردید احتجاج نمودید! آیا خداوند قبل یا بعد از خلقت آدم تا این روز، پیامبری را مبعوث کرده که نامش محمد باشد؟ و یا در کتبی که خداوند بر تمام انبیاء نازل کرده، نامی غیر از محمد می یابید؟ پس در پاسخ خاموش ماندند).بحار الأنوار: ج۴۹ ص۷۵.
پس امام (ع) عدم ادعای کسی غیر از صاحب اسم و اوصاف مذکور در کتبشان را دلیلی بر مصداق بارز و اصلی اوصاف (محمد) قرار داد، آن هم تنها با ادعای وصیت و فرموده ی ایشان که: او صاحب حق است، و به عبارت دیگر وصیت مشخص را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند. و این پاسخ، دقیقاً همان پاسخی است که به شک کنندگان امروز داده می شود که می گویند: (از کجا معلوم که احمد الحسن همان احمد مذکور در وصیت است).
و وصیت را کسی جز صاحبش ادعا نمی کند؛ زیرا اگر مؤمنی تاریخ دعوتهای الهی تا زمان آدم را مورد مطالعه قرار دهد، مدعی باطلی را نمی یابد که با ذکر اسمش در وصیت خلیفه ی سابق، مردم را مورد احتجاج قرار داد، آری، کسانی هستند که ادعای نبوت و امامت کردند، امثال مُسَیلمه و سُجاح و غیر آنها، اما هرگز کسی از آنها را نمی یابیم که وصیت خلیفه ی سابق بر خود را آشکار ساخت تا بگوید این نام یاد شده در وصیت، نام من است.
آیا این همه کافی نیست تا اطمینان حاصل کنید که احمد الحسن با آشکار ساختن وصیّت جدّش رسول الله (ص) که در آن نامش یاد شده و به ثبوت رسیده و احتجاجش با آن بر شما در ادعای خود صادق است، و بعد از این همه چگونه انسان به نفوذِ شک و تردید در سینه اش اجازه می دهد تا در پی آن عذر و بهانه ای بتراشد؟! آیا باقر از آل محمد (ع) شما را از راه شناخت صاحب پرچم هدایت با خبر نساخت؟! آن هنگام که فرمود:
(هر چیزی بر شما ایجاد اشکال و شبهه کند، مگر آن عهد از جانب رسول الله (ص) و پرچم و سلاح ایجاد شبهه و اشکال نمی کنند).بحار الأنوار: ج۵۲ ص۲۲۳.
وصيت رسول اكرم صلی الله علیه و آله در شب وفاتشان
عن جماعة عن أبي عبد اللّه الحسين بن عليّ بن سفيان البزوفريّ عن عليّ بن سنان الموصليّ العدل عن عليّ بن الحسين عن أحمد بن محمّد بن الخليل عن جعفر بن أحمد المصريّ عن عمّه الحسن بن عليّ عن أبيه عن أبي عبد اللّه جعفر بن محمّد عن أبيه الباقر عن أبيه ذي الثّفنات سيّد العابدين عن أبيه الحسين الزّكيّ الشّهيد عن أبيه أمير المؤمنين قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله في اللّيلة الّتي كانت فيها وفاته لعليّ عليه السّلام: (يا أبا الحسن أحضر صحيفة ودواة فأملى رسول اللّه صلّى اللّه عليه وآله وصيّته حتّى انتهى إلى هذا الموضع فقال: يا عليّ إنّه سيكون بعدي إثنا عشر إماماً، ومن بعدهم إثنا عشر مهديّا و أنت يا عليّ أوّل الإثني عشر الإمام؛ سمّاك في سمائه عليّاً المرتضى وأمير المؤمنين والصّدّيق الأكبر والفاروق الأعظم والمأمون المهديّ، فلا تصلح هذه الأسماء لأحد غيرك. يا عليّ أنت وصيّي على أهل بيتي حيّهم وميّتهم وعلى نسائي؛ فمن ثبّتّها لقيتني غداً، ومن طلّقتها فأنا منها بريء لم ترني ولم أرها في عرصة يوم القيامة، وأنت خليفتي على أمّتي من بعدي. فإذا حضرتك الوفاة فسلّمها إلى ابني الحسن البرّ الوصول، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابني الحسين الزّكيّ الشّهيد المقتول، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه سيّد العابدين ذي الثّفنات عليّ، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد باقر العلم، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه جعفر الصّادق، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه موسى بن جعفر الكاظم، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه عليّ الرّضا، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد التّقيّ، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه عليّ النّاصح، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه الحسن الفاضل، فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه محمّد المستحفظ من آل محمّد عليهم السّلام، فذلك إثنا عشر إماماً، ثمّ يكون من بعده إثنا عشر مهديّاً؛ فإذا حضرته الوفاة فليسلّمها إلى ابنه أوّل المقرّبين له ثلاثة أسامي اسم كاسمي واسم أبي، و هو عبد اللّه وأحمد والاسم الثّالث المهديّ وهو أوّل المؤمنين).
از جماعتی از ابی عبدالله الحسین بن علی بن سفیان بزوفری از علی بن سنان موصلی عدل از علی بن الحسین از احمد بن محمد بن خلیل از جعفر بن احمد مصری از عمویش حسن بن علی از پدرش از ابی عبدالله جعفر بن محمد از پدرش باقر از پدرش زین العابدین از پدرش سيد الشهداء از پدرش امير مؤمنان عليه السّلام از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله روايت كرده كه آن حضرت در همان شبى كه رحلتش واقع شد به على عليه السّلام فرمود: (اى ابا الحسن كاغذ و دواتى بياور و حضرت رسول اكرم (ص) وصيت خود را املاء فرمود و على مى نوشت تا بدين جا رسيد كه فرمود: يا على! بعد از من دوازده امام مى باشند و بعد از آنها دوازده مهدى. پس تو يا على اوّلين دوازده امام مى باشى. خداى تعالى تو را در آسمان على مرتضى، و امير مؤمنان، صديق اكبر، و فاروق اعظم، و مأمون و مهدى ناميده است، و اين نامها براى غير تو شايسته نيست. اى على تو وصىّ من بر خاندانم زنده و مرده شان هستى، و نيز وصى بر زنانم هستى، هر یک را كه تو به همسرى من باقى گذارى فرداى قيامت مرا ديدار كند و هر یک را تو طلاق دادى من از وى بيزارم و مرا نخواهد ديد و من نيز او را در صحراى محشر نخواهم ديد، و تو پس از من خليفه و جانشين من بر امتم هستى، هر گاه وفاتت رسيد (خلافت) را به فرزندم حسن واگذار كن، كه او برّ وصول است (برّ به معنى نيكوكار، و وصول، به معنى بسيار پيوند كننده بين خويشان). چون او وفاتش رسيد آن (خلافت) را به فرزندم حسين زكىّ شهيد مقتول بسپارد، چون هنگام وفات حسين رسيد آن (خلافت) را به فرزندش سيد العابدين ذى الثّفنات علىّ بسپارد، چون هنگام وفات او رسد آن (خلافت) را به فرزندش محمد باقر العلم بسپارد، و چون وفات او رسد آن (خلافت) را به فرزندش جعفر صادق واگذار كند، و چون وفات او فرا رسد آن (خلافت) را به فرزندش موسى بن جعفر كاظم بسپارد، و چون وفات او فرا رسد آن (خلافت) را به فرزندش على بسپارد، و چون وفات او فرا رسد آن (خلافت) را به فرزندش محمد تقى واگذارد، و چون هنگام وفات او رسد آن (خلافت) را به فرزندش على ناصح بسپارد، و چون وفات او رسد آن (خلافت) را به فرزندش حسن فاضل واگذارد، و چون وفات او برسد آن (خلافت) را به فرزندش محمد كه مستحفظ از آل محمّد (ص) است، تسليم مى كند، و ايشان دوازده امامند. بعد از آن دوازده مهدى مى باشند. پس وقتى كه وفات او رسید آن (خلافت) را به فرزندش كه نخستین مهديین است مى سپارد، و براى او سه نام است؛ یک نامش مانند نام من، و نام ديگرش نام پدر من است و آنها عبد الله و احمد هستند، و نام سوّمين مهدى است و او اوّلين مؤمنان است).
و الحمد لله وحده
منابع وصیت:
اصل وصيت در كتاب غيبة الطوسي چاپ سوم ۱۳۸۳ ، صفحه ۱۵۰ و ۱۵۱ و چاپهای جدید صفحه ۳۰۰. فصل روايات الخاصة في أنّ الائمة عليهم السلام اثنا عشر، النجم الثاقب ج۲ ص۴۱، الشیخ الحر العاملی در إثبات الهداة ج۱ ص۵۴۹ ح ۳۷۶ ، الشیخ الحر العاملی کتاب الايقاظ من الهجعة ص۳۹۳، الشیخ حسن بن سليمان الحلي در کتابه مختصر البصائر ص ۱۵۹، العلامه المجلسي در بحار الانوار ج ۵۳ ص ۱۴۷- بحار انوار ج۱۳ باب سى و پنجم به اختصار و در ج ۳۶ ص ۲۶۰ کاملاً ذکر شده است، الشيخ عبدالله البحراني در کتاب العوالم ج ۳ ص ۲۳۶، غاية المرام ج ۲ ص ۲۴۱، سید هاشم بحرانی در کتاب غاية المرام ج ۱ ص ۳۷۰ ، الانصاف ص ۲۲۲ سید هاشم بحراني، نوادر الأخبار فیض کاشانی ص ۲۹۴، كتاب مكاتيب الرسول شيخ ميانجی ج۲ ص۹۶، مختصر معجم احاديث الامام المهدی شيخ علی کورانی صفحه ۳۰۱.
شیخ میرزا النوری در کتاب النجم الثاقب ج ۲ ص ۷۱ ۱ و اشاره بدین کرد که وصیت دارای سندی معتبر است، و این متنی است که آن را شیخ میرزا النوری ذکر نمود:
(روى الشيخ الطوسي بسندٍ معتبر عن الامام الصادق (ع) خبراً ذكرت فيه بعض وصايا رسول الله (ص) لأمير المؤمنين (ع) في الليلة التي كانت فيها وفاته).
(شیخ طوسی با سندی معتبر از امام صادق (ع) خبر برخی از وصیت های رسول الله (ص) به علی (ع) در شب وفاتشان را ذکر نمود).
سید محمد محمد صادق الصدر نیز صحت سند وصیت را جستجو و آن را در کتاب تاريخ ما بعد الظهور ص۶۴۱ ذکر نمود.
مصدر فارسى دیگر: ترجمه ی حديث از كتاب مهدى موعود ج ۱۳ صفحه ۵۵۱ و ۵۵۲ باب سى و چهارم: ذكر خلفاء حضرت مهدى (ع) و اولاد او و احوالى كه بعد از آن حضرت واقع مى شود.

- جمعه, 07 ارديبهشت 1397
- Slideshow
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
علم و حکمت ، دومین قانون شناخت حجت خدا
علم و حکمت:
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین
و صلی الله علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما
دومین بند یا دلیلی که حجت خدا بعد از وصیت [بند اول: وصیت] باید داشته باشد، علم و حکمت است. همواره اولیای خدا همیشه بعد از بند اول [وصیت] با علم و حکمتی می آمدند و با آن بزرگان ادیان را عاجز می ساختند، اما مدعیان علم و معاندین چیزی جز سفسطه و مغالطه و رد علوم اولیای خدا بدون دلیل نداشتند، همانگونه که تاریخ حکایت میکند.
امام صادق (ع) در باره ی علم قائم (ع) نکات قابل اعتنایی را ارائه فرمود:
ـ(الْعِلْمُ سَبْعَةٌ وَعِشْرُونَ حَرْفاً فَجَميعُ ما جاءَتْ بِهِ الرُّسُلُ حَرْفانِ؛ فَلَمْ يَعْرِفِ النّاسُ حَتّى الْيَوْمِ غَيْرَ الْحَرْفَيْنِ فَإذا قامَ قائِمُنا أخرج خَمْسَ وَعِشْرينَ حَرْفاً فَبثّها فى النّاسِ وَضَمَّ إِلَيْها الْحَرْفَيْنِ حَتّى يَبُثَّها سَبْعه وَعِشْرينَ حَرْفاً)ـ
(علم و دانش بیست و هفت حرف است. تمام آنچه پیامبران الهی برای مردم آوردند، دو حرف بیش نبود و مردم تاکنون جز آن دو حرف را نشناخته اند. اما هنگامی که قائم ما قیام کند، ۲۵ حرف دیگر را آشکار و در میان مردم منتشر می سازد و دو حرف دیگر را با آن ضمیمه می کند تا بیست و هفت حرف انتشار یابد).علامه مجلسی . بحار الانوار. ج ۵۲. ص ۳۳۶.
و این قائم آل محمد (ع) در بین دستان شماست که علم اولین و آخرین را برای شما روشن ساخت، و اسرار قرآنی را بر ملاء ساخت، و بزرگان ادیان الهی را دعوت به مناظره ی علنی نمود اما هیچ کس پاسخگو نبود، و همچنین آنها را دعوت به مباهله کرد و همه عاجزانه با گذشت سالها پاسخگو نبودند. آیا این علم اعجازی و عاجز شدن بزرگانی که مدعی علم هستند دلیلی بر حقانیت ایشان (ع) نیست؟
بیانیه ی گروه ها و یاد آوری به چند تن از علماء
بیانیه ی مباهله
دعوت مجدد امام احمد الحسن (ع) به مناظره از علماء
و همچنین امام صادق علیه السلام محاجه ی فرزندش قائم علیه السلام بر مردم را ذکر نمودند، و فرموده ی ایشان به آنها:
(…أجيبوا إلي مسألتي، فاني أنبئکم بما نبئتم به و ما لم تنبئوا به. و من کان يقرأ الکتب و الصحف فليسمع مني، ثم يبتدئ بالصحف التي أنزلها الله على آدم و شيث عليهما السلام، و يقول أمة آدم و شيث هبة الله: هذه و الله هي الصحف حقا، و لقد أرانا ما لم نکن نعلمه فيها، و ما کان خفي علينا، و ما کان أسقط منها و بدل و حرف، ثم يقرأ صحف نوح و صحف إبراهيم و التوراة و الانجيل و الزبور فيقول أهل التوراة و الانجيل و الزبور: هذه و الله صحف نوح و إبراهيم عليهما السلام حقا، و ما أسقط منها و بدل و حرف منها هذه و الله التوراة الجامعة و الزبور التام و الانجيل الکامل و إنها أضعاف ما قرأنا منها. ثم يتلو القرآن فيقول المسلمون: هذا و الله القرآن حقا الذي أنزله الله تعالى على محمد (ص)…).
(…دعوت مرا بپذيريد، و پاسخ دهيد، که به تحقيق، شما را از آنچه آگاه شده ايد و به آنچه خبردار نشده ايد مطلع خواهم ساخت. پس به درخواست من پاسخ مثبت دهید، زیرا من در مورد چیزهایی که تاکنون شنیدید و آن چیزهایی که تاکنون نشنیدید، اخباری دارم. و هر کس که اهل خواندن کتابها و صحیفههای آسمانی است، پس به حرف من گوش فرا دهد.
پس از آن ابتدا (قائم) شروع به خواندن آن کتاب آسمانی که بر حضرت آدم و شیث نازل شده است میکند و از امّت حضرت آدم و شیث میگویند: این صحیفه ى آسمانی به خدا قسم همان کتابهای آسمانی است که بر آدم و شیث نازل گردید البتّه خدا از طریق آن کتاب در مورد بسیاری از چیزها که ما نمیدانستیم و بسیاری دیگر از علوم که بر ما پوشیده بود، به ما آگاهی داد .این را که میخوانید، اصل آن کتابهاست و هیچ کلمهای از آن کم نشد و از دست نرفت و نیز جابجایی در مطالب آن و تحریف در آن راه نیافت.
سپس شروع میکند به قرائت کتابهای نوح و ابراهیم و نیز تورات و انجیل و زبور به گونهای که اهل تورات و انجیل و زبور میگویند :به خدا قسم به راستی این اصل کتاب های حضرت نوح و حضرت ابراهیم است و هیچ کلمه ای از آن حذف نشده و نیز تبدیل و تحریف در آن انجام نگرفته است .به خدا قسم! این را که در اختیار دارد، همان تورات است که توسّط حضرت موسی جمع آوری گردید و اینهایی که در دست دارد، همان زبور کامل ابراهیم و همه ى انجیل حضرت عیسی است و این مطلبی را که قرائت کرد، در هر موضوعی چندین برابر آن مطالبی است که ما قرائت میکردیم و در اختیار داریم.
سپس شروع به خواندن قرآن میکند، که در این جا مسلمانانی که آگاهی به قرآن دارند میگویند: به خدا قسم که این عین قرآن است که میخواند، همان قرآنی که خداوند بر حضرت محمّد (ص) نازل کرده است و یک حرف از آن کم و یا جابجا نکرده است و هیچ تحریفی در آن ایجاد نکرده است).مختصر بصائر الدرجات: ص ۱۸۳.
و اکیداً محاجه ی قائم (ع) با آن صحیفه ها [صحیفه های آدم و شیپ، نوح و ابراهیم، تورات و انجیل، زبور و فرآن] تصور نشود که اگر قائم با آنها منفرد می شد در نزد آنها معروف نبود، و مثلاً آیا آسانتر از رد آن در آن زمان به حجت اینکه ساخته و پرداخته است وجود داشت؟!
لذا حکمت خدا اقتضاء کرد، که دعوت کننده ی الهی مؤید به آنچه در بین دستان منتظران است بیاید، و ندای ایشان همیشه: (مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ)، (در حالى كه مؤيد [كتابهاى آسمانى] پيش از آن است)، و هر کس بر اساس کتاب و متن هایی که به آنها ایمان دارد، پس آنها حتی اگر در معرض تحریف و تغییر و جابجایی به دستان علمای بدکار یا دخالت سلطه گران ظالم فرض شدند، اما ماندن آنچه برای اقامت حق و حجت بر آنها باشد، کفایت می کند، و این امری است که هیچ عاقل حکیم به آن شک نمی کند.
و بر این اساس، سید احمد الحسن (یمانی موعود، و منجی منتظر)، حجت و برهان صدق دعوت جهانی اش بر مسلمانان را با احتجاج به قرآن و سنت، و بر یهودیان با متن های اسفار تورات، و بر مسیحیان با متن های آمده در آن، اضافه بر آن متن های عهد جدید، را مطرح ساختند.
و این نمونه های از علوم امام احمد الحسن (ع) و بر ملاء ساختن حقیقت الواح سومریان و اکد که نادانان آن را افسانه ای بیش نمی دانستند، در صورتی که احمد الحسن (ع) از طریق همین الواح یا کتیبه ها حقیقت این ادیان الهی تحریف شده، اخبارهای غیبی طوفان نوح، قصه ی حضرت یوسف (ع) و زلیخا، سفر حضرت موسی (ع)، حضرت ادریس و… را آشکار ساختند.
حماسه های گیلگمش- میراث آدم و نوح (ع)- ۱
حماسه های گیلگمش- میراث آدم و نوح (ع)- ۲
بنابراین از طریق علم و حکمت اولیای خدا نیز شناخته شدند، همانطور که قرآن این مسأله را به روشنی بیان ساخته است:
از طریق علم: ابراهیم (ع) شناخته شد:
﴿يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطاً سَوِيّاً﴾، (اى پدر به راستى مرا از دانش [وحى حقايقى به دست] آمده كه تو را نيامده است پس از من پيروى كن تا تو را به راهى راست هدايت نمايم).مريم: ۴۳.
و موسی (ع): ﴿وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْماً وَعِلْماً وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ﴾، (و چون به رشد و كمال خويش رسيد به او حكمت و دانش عطا كرديم و نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم).القصص: ۱۴.
و عيسی (ع): ﴿وَلَمَّا جَاء عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴾، (و چون عيسى دلايل آشكار آورد گفت به راستى براى شما حكمت آوردم و تا در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف مى كرديد برايتان توضيح دهم پس از خدا بترسيد و فرمانم ببريد).الزخرف: ۴۳.
و محمد (ص): ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ﴾، (اوست آن كس كه در ميان بى سوادان فرستادهاى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان گرداند و كتاب و حكمت بديشان بياموزد و [آنان] قطعاً پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند).الجمعة: ۲.
آیا این کافی نیست که امام احمد الحسن (ع) این همه علوم را آشکار ساختند، و از همه مهمتر همه در برابر ایشان عاجز ماندند به گونه ای که هیچ کس نتوانست تاکنون به یک کتاب از ایشان پاسخ دهد؟
آیا مطرح ساختن سؤالات برای مناقشه جهت اثبات وجود خدا و عجز همه کافی نمی باشد؟
سؤالاتی برای مناقشه:
رأی و نظرات علمای شیعه، سنی، وهابیت و مسیحیان در مورد نظریه ی تکامل داروین چیست؟
و پاسخ منکر علمی به آن چیست؟
راه اثبات وجود الله ضمن حدود زندگی زمینی برای کسانی که نظریه ی تکامل را می پذیرند چیست؟
رأی و نظر آنها در مورد نظریه ی ژن خودخواه چیست؟
رأی و نظر آنها در مورد هیگز یا بوزون هیگز که مسؤل پیدایش ذرات ماده در این جهان است که اخیراً با تجربه ی برخورد دهنده ی هادرونی بزرگ کشف شده است، چیست؟
رأی و نظر آنها در مورد نظریه ی ممبران (غشاء) یا ام تئوری و وجود بیش از چهار بُعد در این جهان، و یازده بُعد تا الان، چیست؟
رأی و نظر آنها در مورد آنچه اخیراً پروفسور استیون هاوکینگ در مورد اصل جهان و آغازش مطرح ساخت و اینکه ام و کوانتوم تئوری برای تفسیر ظهور جهان از عدم کافی هستند و اینکه آن نیاز به ظهور جهان از عدم به غیر از وجود قانون جاذبیت موجود از ابتدا بر حسب نظریه ی همه چیز یا نظریه ی ام ندارد، و اینکه جهان ممکن است بدون نیاز به فرضیه ی وجود خدا ظاهر گردد، چیست؟
رأی و نظر آنها در مورد آنچه علمای فیزیک می گویند که مجموع انرژی مثبت و ماده با انرژی منفی و ماده تاریک (یا ضد ماده) در جهان مادی مساوی با صفر است، چیست؟
آدم بر روی این زمین چه موقع شروع به زندگی کرد، و از آنها تاریخ دقیق نمی خواهم بلکه کلی بیان کنند، یعنی مثلاً بگویند ده ها هزار سال یا صدها هزار یا میلیون ها سال پیش.
طوفان نوح (ع) در کجا واقع شد؟
طوفان نوح (ع) چه موقع واقع شد و از آنها تاریخ دقیق نمی خواهم بلکه کلی بیان کنند، یعنی مثلاً بگویند ده ها هزار سال یا صدها هزار یا میلیون ها سال پیش.
طوفان نوح چگونه واقع شد و چگونه امواج مانند کوه ها بودند همانگونه که در قرآن ذکر شد؟
آیا طوفان شامل کل نقاط زمین شد؟
آیا با طوفان نوح تمامی جانداران زمین به هلاکت رسیدند؟
و اگر پاسخ آنها این بود که شامل تمامی زمین و تمامی جانداران یا حداقل حیوانات بر روی زمین شد، پس تعلیل آنها بر وجود حیوانات در جزیره های دور دست مانند حیوانات کیسه دار و حیوان فوسا FOSSA در استرالیا در ماداگاسکار و غیره چیست؟
این سؤالات علمی مرتبط به اثبات یا انکار وجود خداست، و لهذا بر کسانی که مدعی نمایندگی ادیان هستند آنها را با جوابهایی که موافق با علم حدیث و نه جوابهای روائی یا متن های دینی گمانی الصدور یا دلالت و متعارض با واقع علمی ثابت شده به شکل قطعی، پاسخ دهند؛ مانند حقائق تاریخی جیولوژی زمین و محتویات طبقات آن، پس مانند این متن های دینی یا غیر صحیح می باشند یا اینکه تأویل می شوند زیرا که با حقائق علمی به اثبات رسیده در تعارض اند.
بنابراین آنچه از فقهای ادیان خواهانیم پاسخ های علمی بر سؤالات بالا می باشند، و گمان می کنم که آنها کاملاً از پاسخگوئی به آنها بصورت علمی معتبر عاجزند، بلکه به هر آنچه نوشته شد مطلع شدم و دیدم که فهم و درک اشتباه از مسائل علمی است و پاسخگوئی بر اساس فهم و درک اشتباه خودشان، یعنی اینکه مثلاً نظریه ی تکامل را بر اساس فهم و درکشان به گونه ای می پندارند سپس بر اساس همان فهم و درک اشتباه از مسئله، پاسخ اشتباه می دهند، و گمان می کنند که بر نظریه ی تکامل پاسخ دادند در حالیکه آنها به قول و فهم اشتباهشان از نظریه ی تکامل پاسخ می دهند و نه پاسخ به آنچه در حقیقت نظریه ی تکامل داروین می گوید.
جهت مطالعه ی متن کامل اینجا را لطفاً کلیک کنید
و آیا علومی بیشتر از این می خواهید؟ به چه چیز دیگری نیاز است که با آن حقانیت خود را ثابت کنند؟ با تمامی ادله ی پیامبران و فرستادگان سابق بر شما احتجاج کردند، پس بعد از این به چه چیز دیگری ایمان می آورید؟
ادامه مطلب...
- جمعه, 07 ارديبهشت 1397
- Slideshow
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
دعوت به حاکمیت خدا (پرچم)، سومین قانون شناخت حجت خدا
دعوت به حاکمیت خدا:
همواره یکی دیگر از قوانینی که ولی خدا با خود می آورد راه و روش پیامبران و فرستادگان سابق است و آن دعوت مردم به خدا و حاکمیت خداست، لذا هیچ یک از پیامبران و فرستادگان را نمی بینیم که به خود دعوت کردند یا دنیا طلبی نمودند، و بلا نسبت آنها از این موارد، زیرا آنها برگزیدگان الهی هستند و خداوند متعال از این جهت آنها را برگزیده است که اخلاص را تقدیم نمودند و آخرت را بر دنیا ترجیح دادند، و به دنیا و زیور آلاتش پشت کردند، لذا مستحق گزینش و انتخاب شدند.
الفضل، عن محمد بن علي، عن محمد بن سنان، عن حي بن مروان، عن علي بن مهزيار (قال): قال أبو جعفر عليه السلام (كأني بالقائم يوم عاشوراء يوم السبت قائما بين الركن والمقام، بين يديه جبرئيل ينادي: البيعة لله، فيملؤها عدلا كما ملئت ظلماً وجوراً).
امام جواد (ع) فرمود: (گويى می نگرم كه قائم عليه السلام، ميان ركن و مقام ابراهيم در مسجد الحرام ايستاده است و در آغاز قيام، جبرئیل فرشته امين وحى، در برابر او قرار گرفته و ندا می دهد كه اَلبَيْعةُ للّه. پس خداوند به وسيله ی او زمين را پر از عدل و داد می سازد).
عن أبي بصير، قال: قال أبو عبدالله (ع): (لما التقى أمير المؤمنين (ع) و أهل البصرة نشر الراية، راية رسول الله (ص) فزلزلت أقدامهم… الى أن قال: فقال للحسن: يا بني إن للقوم مدة يبلغونها، و إن هذه راية لا ينشرها بعدي إلا القائم صلوات الله عليه).
از ابی بصیر گوید: اما صادق (ع) فرمود: (هنگامی که امیر مؤمنان (ع) با اهل بصره رو در رو شد پرچم را بر افراشت، پرچمِ رسول الله (ص)، پس قدم آنها را در هم شکشت…. تا جائی که گفت: پس به امام حسن (ع) فرمود: ای فرزندم برای قوم دوره ای است که می گذرانند، و اینکه این پرچم بعد از من کسی آن را بر نمی افرازد مگر قائم درود خدا بر او باد).غيبة النعماني: ۳۱۹.
و تصور نشود که پرچم بیعت با خدا تنها یک قطعه پارچه است که به اهتزار در آورده می شود، بلکه آن راه و روش است که پیامبران و فرستادگان الهی از ابتدا تا روز قیامت پیش گرفته و خواهند گرفت و به حاکمیت خدا دعوت می کنند.
و در این زمان تمامی مردم و حتی شیعیان که سالیان سال از حاکمیت خدا دفاع می کردند و مبدأ باطل شورا و انتخابات را رد می کردند، به حاکمیت مردم [انتخابات و دموکراسی آمریکائی] پناه برده و حاکمیت خدا را رد کردند، اما از این بین تنها یمانی آل محمد، امام احمد الحسن (ع) مردم را دعوت به حاکمیت خدا می کند. آیا این انفراد و یگانگی کافی نیست؟ کافی نیست که از بین این همه جمعیت بر روی کره ی زمین تنها یک نفر شما را به راه و روش پیامبران و فرستادگان درود خدا بر آنها باد دعوت می کند؟
امام احمد الحسن (ع) تنها شخصی هستند که مردم را دعوت به حاکمیت خدا یا البیعة لله می کنند، و در این باره کتابی در توضیح راه و منش آدم و در مقابل ایشان (ع) ابلیس؛ و راه و منش موسی (ع) و در مقابل ایشان (ع) فرعون (لع)، و ابراهیم و در مقابل ایشان (ع) نمرود (لع)، و رواه و روش امام حسین (ع) و در برابر ایشان (ع) یزید لعنه الله، را نوشتند.
حاکمیت الله، نه حاکمیت مردم
علی رغم اینکه رسول الله (ص) از شورا و انتخابات که مبدأ باطل خواهان است، به ما هشدار دادند، اما متأسفانه مردم توسط علمای بی عمل فریب خورده و راه و روش طغیانگران دیروز را در پیش گرفتند.
عن حذيفة بن اليمان وجابر بن عبد الله الأنصاري عن رسول الله (ص) انه قال: (الويل الويل لأمتي من الشورتين، الشورى الكبرى و الصغرى، فسئل عنهما. فقال (ص): أما الكبرى فتنعقد في بلدتي بعد وفاتي لغصب خلافة أخي وغصب حق ابنتي، وأما الشورى الصغرى فتنعقد في الغيبة الكبرى في الزوراء لتغيير سنتي و تبديل أحكامي).
رسول الله (ص) فرمود: (وای وای بر امتم از شورای بزرگ و شورای كوچک. از ایشان درباره آن سؤال شد. فرمود: اما شورای بزرگ در شهر خودم بعد از وفاتم برای غصب خلافت برادرم و غصب حق دخترم منعقد می شود. و اما شورای كوچک در غیبت كبری در زوراء (بغداد) برای تغییر سنتم و تبدیل و عوض كردن احكامم منعقد می گردد).مائتان و خمسون علامة ص ۱۳۰- مناقب العترة، كتاب مائتان و خمسون علامة للطباطبائي ۱۳۰
بلکه مصیبتی که در آن هستیم بزرگتر از آن است که تصور شود، زیرا بعضی از علمای بی عمل انتخابات را بر نماز و روزه مقدم تر و واجب تر دانسته، و برخی دیگر رأی و شرکت زن در انتخابات را مانند خروج زینب (س) تشبیه می کند.
و با این حال امام احمد الحسن (ع) طبق دلایل سابق و عرایض فوق، با این سه قانون که مختص اولیای خداست یگانه می شوند و هیچ شریکی در این سه قانون ندارند. نه کسی به جز ایشان با وصیت احتجاج نمود، و نه کسی علم و حکمت و قدرت پاسخگوئی به ایشان دارد، و نه کسی به حاکمیت خدا دعوت می کند.
بنابراین اگر به این شاخصه هایی که هر پیامبر و وصی با آن آمد ایمان نیاورید، با چه چیز دیگری ایمان خواهید آورد؟
آیا جای شکی در حقانیت ایشان باقی ماند؟ آیا کسی را می شناسید که با وصیت احتجاج نمود؟ آیا کسی مانند ایشان (ع) علم و حکمت و قدرت پاسخگوئی دارد؟ آیا کسی را می شناسید که به راه و روش اولیای خدا که همان بیعت با خداست دعوت کند؟
عبد امین و دانا، امام احمد الحسن (ع) فرمود: (امـام حـسیـن (ع) اسـم یـا صفـتـی نـیـست، کـه بـیـش از هـزار سال پـیـش بـه قـتل رسید، تـا اولیـائـش و شیـعـیـانـش بـر واقعه ای کـه بـرای او پـیـش آمد گریـه كـنـند یـا سیـنـه بـزنـنـد. هـیـهـات، زیـرا امـام حـسیـن (ع) بـرای بـیـان حـاکـمـیت خـداونـد خـروج کـرد؛ و هـمـانـا اعـتـراف بـه آن، خواسـته ی خـداونـد اسـت؛ و نـقـض آن، عـدم رضـای اوست).خطبه ی موحد.
عبد امین و دانا، امام احمد الحسن (ع) فرمود: (امام حسین (ع) چه چـیزی را در کربلا تـقدیم کرد؟ وصیت رسول خدا صلی الله علیه و آله را به پدر و برادر و خود و پسرانـش (ع) را تـقدیم کرد. علم و معرفت خود را عرضه کرد و پرچم البیعة لله (حاکمیت خدا) که تـنها ایـشان حامل آن پرچم در برابر پرچم حاکمیت مردم بود، را تـقدیم نمود. پرچم حاکمیت مردم، همان خط مخالف و دشمن، که با جدش و پدرش و برادرش علیهم السلام قبل از او، با هـمدیـگر رو در رو شدند).خطبه ی ۵ محرم ۱۴۳۲.
عبد امین و دانا، امام احمد الحسن (ع) فرمود: (امام حسین (ع) در کربلا چه چـیزی را تـقدیم کرد؟ رؤیاها (صادقـه) و مکاشفات اهل بـیت و اصحابش را تـقدیم نمود. رؤیای وهب نصرانی هنگامی که حضرت عـیسی (ع) را در خواب دید که او را به پـیروی و یاری امام حسین (ع) تشویـق می کرد را تـقدیم نمود. مکاشفه ی حُر ریاحی، آن هنگام که از کوفه خارج می گشت و ندایی شنـید که او را به بـهشت بشارت می دهد، را تـقدیم نمودند).خطبه ی ۵ محرم ۱۴۳۲.
عبد امین و دانا، امام احمد الحسن (ع) فرمود: (غیـر ممکن است امام حسین علیه السلام را از قیام و هدف مـبارکـش جدا کـنـیم و آن برپا کردن حاکمیت خدا بر روی زمین است).خطبه ی ۵ محرم ۱۴۳۲.
عبد امین و دانا، امام احمد الحسن (ع) فرمود: (وقـتی که امروزه فـقـهای گمراه، فـتوای واجب بودن شورا و انـتخابات را به عنوان راه شرعی برای حکومت ها صادر کردند، و هنگامی که فـتوای شرعی بودن حکومتها و کاندیدای شورا و انـتخابات را دادند بـطور حتم آنها تا بی نهایت یزیدی هستـند. و اگر غـفلت از توصیف آنها به عنوان یزیدی جرم است، لذا توصیف آنها بعنوان حسینی نیز بزرگـترین جریـمه در حق امام حسین علیه السلام و در حق قیام مبارکـش و هدف ایشان و آن نـقض حاکمیت مردم و اثبات حاکمیت خدا بر زمین می باشد. چون این طبقه بـندی ظلم و ستـمی است که مخالفِ ساده ترین معیارهای قابل درک انسان است، و قـتل امام حسین (ع) را که یزید (لعنت خدا بر او باد) در آن شکست خورد را مورد هدف قرار می دهد. بلکه امام حسین (ع) در اولین رویارویـی که در آن شهـید شد توانـست موارد زیادی را برای حاکمیت خدا به ثمـر برساند. و خون امام حسین علیه السلام توانـست اُمت اسلام حقیقی، اُمت حسینی، اُمت محمدی که به حاکمیت خدا ایمان دارد، و به حاکمیت مردم کـفر می ورزد را پایدار و ماندگار سازد. و در طول تاریخ آنها را بـه رافـضه نامیدند، زیرا که در طول بـیش از هزار سال حاکمیت مردم را رد کرده اند. و این اُمت مبارک، بسیاری از درد و رنج ها را در راه حاکمیت خدا از طاغوتـیان و ستمگران تحمل کردند، ولیکن متأسفانه امروزه ابلـیس توانـست بواسطه ی فـقـهای گمراه، نـسلهای امروزی را بر خلاف نـسلهای پـیـشین که به حاکمیت خدا اقرار می کردند، را به انحراف بکشاند).خطبه ی ۵ محرم ۱۴۳۲.
عبد امین و دانا، امام احمد الحسن (ع) فرمود: (مصیـبـتی که امروزه گرفـتـار آن هستیم این است که، بر افراشتگان پرچم قاتلان امام حسین (ع) قـضیه ی او را بدست گرفـتـه اند و امروزه قاتلان امام حسین (ع) سـخـنگویان قـضیه ایشان (ع) گشتند و پرچمی را بر افراشتـند که بـیش از هزار سال پـیش، با امام حسین علیه السلام مبارزه کرد. امام حسین علیه السلام کشته شد در حالی که با آن پرچم مبارزه می کرد و باطل بودن و بـنـیانگذاران آن را آشکار نمود. بلکه آن همان پرچمی است که امام علی علیه السلام با آن جـنگـید. پرچمی که امام علی (ع) را دور ساخـتـه و نزدیک به بـیـست و پـنج سال در خانه اش او را خانه نـشین کرد. و آن پرچم همان پرچمی است که حضرت محمد صلی الله علیه و آله و همه ی پـیامبران و اوصیاء قبل از او با آن روبرو شده و جنگ کردند، و آن پرچم حاکمیت مردم است. پرچم خودبـیـنی و خودخواهی یا سقـیـفه یا انـتخابات یا آنچه که مردم بخواهند. همان پرچـمی است که دائـماً در مقابلِ آنچه که خدا و پرچم او سبحانه و تعالی بخواهد، یـعنی پرچم حاکـمیت خدا یا بـیـعت از آن خداست و یا پرچمی که پـیامبران و اوصیاء آن را حمل کرده و تا روز قیامت برافراشته خواهد ماند، ایستادگی می کـند).خطبه ی ۵ محرم ۱۴۳۲.
ادامه مطلب...عبد امین و دانا، امام احمد الحسن (ع) فرمود: (مصیـبـتی که امروزه ما گرفـتار آن هستـیـم، تـغـیـیـر مسیر قیام حسینی از طرف دشـمـنان که تکرار جنگ حسیـنی در کربلا و در کـنار حدود الهی را حتـمی ساخـته، تا خون های حسیـنیِ طاهر و پاک ریخـته شود و علـتی برای احیای دوباره هدف قیام حسینی گردد و آن حاکمیت خدا است؛ تا نـقشه ی ابلـیس ملعون و سربازان او از فـقـهای گمراه – خدا رسوایشان سازد- شکست بخورد و آن اتـفاقات ماه محرم حرام تـقـدیر خدا بود… و این حقـیقـت بـصورت آشکار ظاهر شده؛ علی رغم تمام حمله های گمراه کـنـنـده و مخـفی نگهداشتن حقـیقـت از طرف فـقـهای گمراهی و پـیروان آنها، روز به روز این حقیقت آشکارتر می شود تا همه ی مردم آن را بـبـیـنـند. سپاس خداوندی را که ابلـیس و سربازان او از فـقـهای گمراهی را توسط انـسانهای پاکدامنی که به دین خود و دین گذشتگانشان از شیعیان محمد و آل محمد علیهم السلام با وجود دشواری و مشقتِ حَملِ پـیام الهی و اندکی یار و یاور، و زیادی دشمنان و هـجوم بر آنها مانـند کسی که یک زغـال گُداخته بدست گرفـتـه چـنگ زده و افعال آنها را نـقش بر آب کردند).خطبه ی ۵ محرم ۱۴۳۲.

- چهارشنبه, 11 بهمن 1396
- Slideshow
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
پیام فیسبوک سید احمد الحسن (ع) به مناسبت سالگرد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س)
پیام فیسبوک سید احمد الحسن (ع) به مناسبت سالگرد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س):
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
نیمه ماه جمادی الاول مصادف با سالگرد شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) است؛ که متأثر از جراحاتی است که بر اثر تعرض به منزل رسول خدا (ص) توسط عمر و همراهان وی انجام گرفت.
از خداوند میخواهم که به مؤمنان توفیق دهد که مجالس عزا را در سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم این ماه برگزار کرده و بیان کنند که حادثه چگونه رخ داد و چگونه عمر به خانه رسول خدا (ص) هجوم برد و همه کسانی که در خانه بودند را تهدید به آتش زدن کرد، که بهجز امام علی و فاطمه و فرزندان ایشان کسی درون خانه نبود.
از بزرگان و شیوخ طلبه حوزه مهدوی که خداوند حافظشان باشد و از دیگر مؤمنان که خداوند حفظشان کند میخواهم که حقیقت واقعه هجوم به منزل حضرت فاطمه (س) را همانگونه که رخ داد و همانگونه که بود، با ادله و اثبات تاریخی از طریق کتب مخالفین آنهم بدون سب و شتم مهاجمین، بیان کنند و بگذاریم که مسلمین شریف، با انصاف میان حضرت فاطمه دختر حضرت محمد (ص)، سرور بانوان جهان و کسانی که به منزل وی هجوم بردند و سبب اذیت و آزار و در نهایت شهادت ایشان شدند، قضاوت کنند و عللی که منجر به هجوم شد را جستجو کنند، چون محور آنهاوصیت رسول خدا (ص) است که از آن به بازدارنده از گمراهی یاد میکرد. هنگامیکه خواستند (پیامبر) آن را روز پنجشنبه (هنگام مریضی) نوشتهای بنویسد و عمر و جماعتی اعتراض کردند و عمر، پیامبر (ص) را به هذیان گفتن متهم کرد که همان مصیبت پنجشنبه است.
و پیامبر (ص) هنگامیکه اعتراض آنها را دید از نوشتن آن کتاب بازدارنده از گمراهی امتناع ورزید؛ و آن را در شب وفاتش برای کسانی که پذیرفته بودند نوشت. سپاس خدای را که حضرت امام علی (ع)، نویسنده وصیت و ائمه (علیهم السلام) آن را حفظ کرده و برای امت استخراج کردند تا به شیخ طوسی رسید و آن را در کتاب غیبت نقل کردند.
و راویان وصیت را از خواص شیعیان مؤمن وصف میکند و بدینوسیله صدق آنها را ثابت مینماید و هیچ شک و شبههای در مورد آنها وجود ندارد. بدین شکل وصیت، برای کسانی که خواهان سند آن هستند، همانگونه که قرائن زیادی دارد و ضمناً متواتر است، صحیح السند نیز میباشد.
و بدین شکل صحت صدور آن هم ثابت میشود و از آنجایی که وصیت کافی است تا امت را از گمراهی باز دارد، غیر از صاحبش کسی آن را ادعا نمیکند؛ مگر کسانی که در آن اسامی آنان ذکر شده باشد. چون اگر غیر از آنها امکان ادعای آن برای کسی باشد، در این صورت خداوند که آن را برای باز نگهداشتن از گمراهی کافی میداند، متهم به دروغ میشود؛ چون فرموده است که بازدارنده از انحراف است و وصیت اینگونه نیست.
یا متهم به ندانستن غیب میکنیم یا ناتوانی از حفظ آن از مدعیان دروغین تا اینکه صاحبش آن را ادعا کند؛ و خداوند از آنچه اصحاب باطل میگویند منزه است.
خوشا به حال کسانی که به وصیت رسول خدا (ص) تمسک جستند و وای به حال کسانی که به جنگ با وصیت رسول خدا (ص) در اول الزمان برخاستند و تلاش کردند که مانع آن شوند که پیامبر آن را بنویسد و گفتند که وی هذیان میگوید چون در آن اسم علی، اول اوصیاء نوشته شده است و وای به حال کسانی که امروز دنبالهروی آنان در جنگ با وصیت هستند و دست به هر اقدام مذبوحانه که ضمیر ناپاکشان به ارمغان میآورد، میزنند تا به وصیت رسول خدا (ص) ضربه بزنند، چون اسم احمد، اولین مهدیین در آن ذکر شده است.
(صفحه فیسبوک احمدالحسن(ع) – ۱۸ مارس ۲۰۱۳)
ادامه مطلب...- پنج شنبه, 21 ارديبهشت 1396
- Slideshow
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
افتتاح وبسایت رسمی فارسی انصار امام احمدالحسن (ع)
- جمعه, 15 ارديبهشت 1396
- Slideshow
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
آیا امام مهدی علیه السلام گمشده ات می باشد؟
آیا امام مهدی علیه السلام گمشده ات می باشد؟
اگر منتظر گمشده ات هستی به دنبال نشانه هایش میروی یا منتظر می شوی او بیایید؟
امام احمدالحسن (ع) فرمودند : «ای مردم، علمای گمراه و پیروانشان شما را فریب ندهند. بخوانید، جستجو کنید، دقت کـنید و بـیاموزید و خود حقيقت را بـيابـيد و بر كس دیگری توکل نکـنید تا برای آخرت شما تصمیمگیری کند زیرا که فردا پشیـمان خواهید شد و فردا پشیمانی را سودی نخواهد داشت». خطبه پنجم محرم ۱۳۸۹ هـ.ش.
- جمعه, 15 ارديبهشت 1396
- Slideshow
- نوشته شده توسط انصار امام مهدی (ع)
وبسایت رسمی فارسی انصار امام احمدالحسن (ع)
وبسایت رسمی فارسی انصار امام احمدالحسن (ع)
امام احمدالحسن (ع) فرمودند : «ای مردم، علمای گمراه و پیروانشان شما را فریب ندهند. بخوانید، جستجو کنید، دقت کـنید و بـیاموزید و خود حقيقت را بـيابـيد و بر كس دیگری توکل نکـنید تا برای آخرت شما تصمیمگیری کند زیرا که فردا پشیـمان خواهید شد و فردا پشیمانی را سودی نخواهد داشت». خطبه پنجم محرم ۱۳۸۹ هـ.ش.
- آخرین اخبار دعوت
- آخرین مطالب
-
انتشار ترجمه کتاب هم جنس گرایی (پژوهشی در خصوص علت ماورایی در انسان)
موسسه وارثین ملکوت ترجمه کتاب هم جنس گرایی (پژوهشی در خصوص علت ماورایی در انسان)را… -
انتشار ترجمه کتاب تصور اهل سنت از مهدی منتظر
موسسه وارثین ملکوت ترجمه کتاب تصور اهل سنت از مهدی منتظر را منتشر میکند: نام… -
انتشار ترجمه جلد اول کتاب احکام شریعت در قالب پرسش و پاسخ
موسسه وارثین ملکوت ترجمه جلد اول کتاب احکام شریعت در قالب پرسش و پاسخ منتشر… -
آیا آیۀ 4 سورۀ محمد به کشتار تحریک میکند؟
مسیحی: قرآن به کشتار دعوت میکند. این آیه از قرآن را بخوانید:(چون با کافران روبهرو…
-
اطلاعات مهم؛ سبک بشارت های کتاب مقدس
سبک بشارتهای کتاب مقدسبسیاری از آیات کتاب مقدس جنبه ظاهری… -
شبهات حول اسلام ; حقوق حیوانات در اسلام
شبهات حول اسلام ; حقوق حیوانات در اسلام قابلتوجه آن… -
شبهات حول اسلام ; دین ابوبکر و دین محمد
شبهات حول اسلام ; دین ابوبکر و دین محمد احمدالحسن… -
شبهات حول اسلام ; اسلام به زن ظلم کرده است - زن در مسیحیت
شبهات حول اسلام ; اسلام به زن ظلم کرده است… -
شبهات حول اسلام ; اسلام به زن ظلم کرده است - زن در اسلام
شبهات حول اسلام ; اسلام به زن ظلم کرده است…
تعداد افراد حاضر (آنلاین) در سایت
ما 56 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم