آیا عیسی برای گناهان ما مصلوب شد؟
مسیحی: عیسی برای گناهان ما مصلوب شد و سه روز پس از مردن برخاست. ما امروز از بند گناه و شریعت آزادیم. خون عیسی مسیح ریخته شد تا کفارهای برای گناهان ما باشد. ما به اسلام نیازی نداریم.
یمانی: بهطور مختصر از طریق انجیلی که به آن معتقدید توضیح میدهم که عیسی هرگز مصلوب نشد و نتیجهگیری و برداشت شما هم کاملاً اشتباه است.
باید به دعای عیسی توجه کنید که چگونه از خدا درخواست کرد تا مصلوب نشود.
(۴۰ و چون به آن موضع رسید، به ایشان گفت: «دعا کنید تا در امتحان نیفتید.» ۴۱ و از ایشان به مسافت پرتاب سنگی دور شد، به زانو درآمد و دعا کرد و گفت: ۴۲ «ای پدر، اگر بخواهی این پیاله را از من بگردان؛ لیکن نه به خواهش، من بلکه به ارادۀ تو.» ۴۳ و فرشتهای از آسمان بر او ظاهر شد و او را تقویت کرد ۴۴ پس چون در رنجی جانکاه بود، با جدیت بیشتری دعا کرد و عرقش همچون قطرات خون بر زمین میچکید). (لوقا ۲۲: ۴۰ تا ۴۴)
آیا پدر دعای او را نشنید؟! باورکردنی نیست که عیسی شرط استجابت دعا، یعنی ایمان را نداشته باشد.
(و هر آنچه با ایمان به دعا طلب کنید، خواهید یافت). (متی ۲۱: ۲۲)
آیا مقام او کمتر از حزقیاست؟!
(۵ برو و به حزقیا بگو، یهوه، خدای پدرت داوود چنین میگوید: دعای تو را شنیدم و اشکهایت را دیدم. اینک من بر روزهای تو پانزده سال افزودم. ۶ و تو را و این شهر را از دست پادشاه آشور خواهم رهانید و این شهر را حمایت خواهم کرد). (اشعیا ۳۸: ۵ و ۶).
احمدالحسن فرمودند:
«عیسی درخواست میکند که به صلیب کشیده نشود و شخص مصلوب نباشد ... و چگونه خداوند درخواست و دعا و توسل عیسی را برای مصلوبنشدن و بازداشتهشدن صلیب از او رد میکند؟! آیا عیسی این شایستگی را ندارد که دعایش اجابت شود یا خداوند، جایگزینی بهجای عیسی(ع) ندارد که بهعنوان مثال به صلیب کشیده شود؟!» (سیزدهمین حواری، صفحۀ ۷۸ و ۷۹)
آیا دلیل دیگری وجود دارد که مصلوب، عیسی نیست؟ بله،کسی که گفت: «...آیا جامی را که پدر به من داده است ننوشم؟» (یوحنا ۱۸: ۱۱) همان کسی نیست که قبلاً گفت: «ای پدر من، اگر ممکن باشد این پیاله از من بگذرد؛ لیکن نه به خواهش من، بلکه به ارادۀ تو.)(متی ۲۶: ۳۹) این دو شخص در رابطه با یک اتفاق مشابه دو واکنش متفاوت نشان دادند.
همچنین احمدالحسن تبیین کرد:
«مصلوب نمیپذیرد بگوید که او پادشاه بنیاسرائیل است. حال اگر او عیسایی(ع) است که برای تبلیغ مردم به اینکه او پادشاه بنیاسرائیل است، آمده باشد، چرا چنین چیزی را نمیپذیرد؟! آیا این موضوع بهروشنی دلالت ندارد بر اینکه کسی که دستگیر و به صلیب کشیده شد، شخص دیگری غیر از عیسای(ع) پادشاه بنیاسرائیل است؟ و به همین دلیل او نپذیرفت بگوید که پادشاه بنیاسرائیل است.» (سیزدهمین حواری، صفحۀ ۷۹)
در نتیجه مشخص میشود که خدا دعای عیسی را شنید و شخصی شبیه عیسی و با جسدی شبیه عیسی نازل شد. آیا آمدنش نمیتواند آمدن عیسی تلقی شود؟ همانطور که آمدن یحیی، آمدن ایلیا تلقی شد.
در کتاب (سیزدهمین حواری) نوشتۀ احمدالحسن، دلایل بیشتری شرح داده است و شما به مطالب زیادی در خصوص شخصیت مصلوب، دسترسی پیدا کنید؛ دلایلی که این حقیقت مطلق را اثبات میکند که عیسی هرگز مصلوب نشد.
اما در ارتباط با حمل گناهان، این سخن از احمدالحسن پاسخی به این عقیدۀ مسیحیت هست:
«آنها اعتقاد دارند که فردِ مصلوب همان بر دوشکشندۀ گناه است. چنین اعتقادی اگرچه دستخوش تحریف شده است، ولی به آن معنا نیست که کاملاً پوچ باشد و هیچ اصل و ریشهای در دین خدای سبحان که این اعتقاد از آن انحراف یافته است، نداشته باشد؛ بلکه بسیاری از عقاید منحرف، در حقیقت مستند به مبدأ دینی است و خاستگاه دینی دارد که علمای گمراه غیرعامل، آن را به دست گرفته، منحرف ساخته و عقیدۀ فاسدی را بر مبنای آن پایهریزی کردهاند. این قضیه که پیامبران برخی خطاهای امتهای خود را متحمل میشوند تا امت را جملگی بهسوی خداوند سیر دهند، در دین خدا وجود دارد و بیپایه و اساس نیست؛ بهعنوان مثال شما با مراجعه به متون تورات درمییابی که موسی(ع) رنج و زحمت مضاعفی را متحمل میشود هنگامی که قومش خطاهایی را مرتکب میشوند. حضرت محمد(ص) نیز خطاهای مؤمنین را متحمل میشود. خداوند متعال میفرماید:
(لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَيَهْدِيَكَ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا). (فتح، ۲)
(تا خداوند گناه تو را آنچه پیش از این بود و آنچه پس از این باشد برای تو بیامرزد و نعمت خود را بر تو تمام کند و تو را به صراط مستقیم راه نماید).
تفسیر ظاهری آیه چنین است که او گناهان امت را بر دوش میگیرد و خداوند آنها را برای او میآمرزد. از عمر بن یزید بیاع سابری نقل شده است که گفت: دربارۀ آیۀ (لِيَغْفِرَ لَكَ اللهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ)
از ابوعبدالله(ع) سؤال کردم. حضرت(ع) فرمود: «پیامبر معصیتی نداشت و ارادۀ معصیتی نکرد؛ ولی خداوند گناهان شیعیان را بر او تحمیل فرمود؛ سپس آنها را برای او آمرزید.» (تفسير قمی، ج2، ص314)
اینکه فرستادگان، گناهان امتهایشان را متحمل میشوند به این معنا نیست که آنها گناهِ نقض عهد و پیمانِ منکرین جانشین خدا را که بر این انکار میمیرند، متحمل میشوند؛ بلکه آنها گناه کسی را بر دوش میگیرند که از یادآوری این عهد و پیمان غفلت ورزیده و مدتزمانی در این زندگی دنیوی، نقض عهد کرده است.
بهعلاوه اینکه فرستادگان گناهان امتهایشان را متحمل میشوند، به این مفهوم نیست که آنها بهجای امتهایشان، خود اهل گناه و معصیت میشوند؛ بلکه به این معناست که آنها بارهایی اضافی و زحمت و مشقت بیشتری در تبلیغ رسالات خود در این دنیا برای مردم بر دوش میگیرند که این موضوع، طبیعتاً با ارادۀ خود آنها صورت میگیرد؛ زیرا خودشان چنین چیزی را درخواست میکنند. چه بسیار پیش میآید که یک پدر مهربان و دلسوز، پیامدهای خلافکاری و اشتباه فرزندانش را بر عهده میگیرد؛ هرچند ممکن است این کار، زحمت و مشقت برای او در پی داشته باشد و حتی گاهی اوقات رنجها و کشتهشدن در راه خدا را برای او رقم بزند.» (سیزدهمین حواری، پیوست چهارم)