آیا رسولالله (ص) وصیتشان را روز پنجشنبه نوشتند یا شب دوشنبه؟!
برخی از مخالفین با روایت سلیمبن قیس -که نوشتن وصیت پیامبر (ص) را بیان میکند- استدلال میکنند که وصیت روز پنجشنبه نوشته شد و نه شب دوشنبه. این متن روایت است:
عن سليمبن قيسالهلالي قال : سمعت سلمان يقول : سمعت علياً (ع) بعد ما قال ذلك الرجل (عمر) ما قال و غضب رسولالله (ص) و دفع الكتف : "ألا نسأل رسولالله (ص) عن الذي كان أراد أن يكتبه في الكتف مما لو كتبه لم يضل أحد ولم يختلف اثنان فسكت حتى إذا قام من في البيت و بقي علي و فاطمة و الحسن و الحسين (ع) و ذهبنا نقوم و صاحبي أبوذر و المقداد قال لنا علي (ع) : إجلسوا . فأراد أن يسأل رسولالله (ص) و نحن نسمع فابتدأه رسولالله (ص) فقال : .........
ثم قال النبي (ص): إني أردت أن أكتب هذا ثم أخرج به إلى المسجد ثم أدعو العامة فأقرأه عليهم و أشهدهم عليه . فأبى الله و قضى ما أراد.[1]
سلیمبن قیس میگوید:
"از سلمان شنیدم که میگفت: از علی (ع) شنیدم –بعد از اینکه، مرد آن جمله را گفت و رسولالله (ص) خشمگین شد و کتف را انداخت- آیا از رسولالله(ص) در مورد چیزی که میخواست در کتف بنویسد، سوال نکنیم، چیزی که اگر مینوشت هیچ فردی گمراه نمیشد و دو فرد هم اختلاف نمیکردند؟ (حضرت) سکوت نمود تا اینکه افرادی که در خانه بودند، بلند شدند (و رفتند) و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) ماندند و بلند شدیم تا من و دوستم ابوذر و مقداد برویم، علی (ع) به ما فرمود: بنشینید. حضرت خواست از رسولالله (ص) بپرسد و ما میشنیدیم، رسولالله (ص) آغاز نمود و فرمود:".....
سپس پیامبر (ص) فرمود: من میخواستم این را بنویسم، سپس با آن به مسجد بروم، سپس عامه (مردم) را دعوت کنم و آن را برای مردم بخوانم، آنها را بر آن شاهد بگیرم. ولی خداوند نخواست و آنچه خودش خواست، اراده نمود."
استدلال اصلی مخالفان این است که آغاز روایت بیان میکند که سلمان محمدی روز پنجشنبه آنجا بود و نشست تا اینکه وصیت در همان روز نوشته شد و نه شب دوشنبه!
پاسخ مختصر:
1: مطلبی که از تعدادی از روایات ثابت است اینست که وصیت روز پنجشنبه نوشته نشد. بلکه محمد پیامبر (خدا) (ص) از مشاجره عمر با بقیۀ صحابۀ پیامبر (ص) خشمگین شد و دستور به بیرون راندن همۀ افراد از نزد خودش داد. دلیلی نیست که سلمان و ابوذر و مقداد از افرادی که بیرون رفتند، استثناء شوند؛ تا شاهد وصیت در پنجشنبه باشند. بلکه این روایت تصریح میکند که بقیۀ صحابه بهغیراز این سه نفر هم بودند. این مسئله طبیعی است و تشنجی که در روز پنجشنبه اتفاق افتاد، مشخص است. سخن حضرت را ببیند:
"فسكت حتى إذا قام من في البيت و بقي علي و فاطمة و الحسن و الحسين (ع) و ذهبنا نقوم و صاحبي أبوذر و المقداد قال لنا علي (ع): إجلسوا ..."
"(حضرت) سکوت نمود تا اینکه افرادی که در خانه بودند، بلندشدند (و رفتند) و علی و فاطمه و حسن و حسین (ع) ماندند و بلند شدیم تا من و دوستم ابوذر و مقداد برویم، علی (ع) به ما فرمود: بنشینید."
یعنی در این شب حالتِ طبیعی بود و دعوا و اختلافی نشد و حاضران بلند شدند و سلمان و دو همراهش نیز قصد رفتن داشتند که علی (ع) از آنها درخواست ماندن کرد. این شرایط کجا و شرایط روز پنجشنبه کجا؟! پس چگونه امکان دارد که با این شرایط روز پنجشنبه وصیت نوشته شود؟! شرایطی که پر از سخنان اختلافی بین جماعت عمر و بین اصحاب پیامبر (ص) بود که جماعت عمر درخواست ننوشتن وصیت را کردند و اصحاب پیامبر (ص) درخواست نوشتن وصیت و آمادهکردن کتف و دواتی را کردند که پیامبر (ص) در خواست نمود؟!
درنتیجه این شب در این روایت غیر از رزیةالخمیس است.
2: این روایت اصلاً بر این دلالت ندارد که نوشتن وصیت روز پنجشنبه رزیةالخمیس بود. بلکه نهایت چیزی که دلالت میکند این است که وصیت بعد از رزیةالخمیس نوشته شد. "بعد" همانطور که پنهان نیست، ظرف زمان است و دلیلی نیست که منظور همان روز است و هر فردی گمان میکند که منظور همان روز است، باید دلیل بیاورد. بلکه ظرف زمان به یک روز و دو روز و بیشتر نیز دلالت میکند.
به سخن سلمان محمدی (ع) دقت کن:
"...سمعت علياً (ع) بعد ما قال ذلك الرجل (عمر) ما قال و غضب رسولالله (ص) و دفع الكتف : ألا نسأل رسولالله (ص)"
سلیمبن قیس میگوید: "از سلمان شنیدم که میگفت: از علی (ع) شنیدم –بعد از اینکه، مرد آن جمله را گفت و رسولالله (ص) خشمگین شد و کتف را انداخت- آیا از رسولالله(ص) در مورد چیزی که میخواست در کتف بنویسد، سوال نکنیم"
سخن سلمان:
"بعد ما قال ذلك الرجل (عمر) ما قال و غضب رسولالله (ص) و دفع الكتف" "بعد از اینکه، مرد آن جمله را گفت و رسولالله (ص) خشمگین شد و کتف را انداخت" این سخن، جملۀ معترضه است و برای بیان امری آمده است که قبلاً انجام و محقق شده است. اصل سخن اینست: "سمعت علياً: إلا نسأل رسولالله (ص) ..... الخ" "از علی شنیدم که آیا از رسولالله (ص) سوال نکنیم..."
دلیلی ندارد که شنیدن سلمان از علی (ع) در این روایت دقیقاً بعد از اعتراض عمر یا در همان روز باشد. بلکه قرائن برخلاف این مطلب است. دلیل اینکه "بعد" چند روز بعد بوده است، اینست که مشخص بودن رزیةالخمیس به روز پنجشنبه ثابت است. درحالی که نوشتن وصیت در شب وفات پیامبر (ص) بودهاست. یعنی: شب دوشنبه. همانطور که این روایت بر آن دلالت دارد و وصیت پیامبر (ص) در شب وفات به آن دلالت دارد. پنجشنبه کجا دوشنبه کجا و روز کجا و شب کجا؟!
همچنین مطلبی که در نکتۀ اول گفتیم که پیامبر (ص) دستور به بیرون رفتن همه داد و این در روز پنجشنبه بود، یعنی صبح پنجشنبه. در حالیکه روایت بالا تصریح میکند که مشکل و بیرون راندنی نبوده است و حاضران خودشان ارادۀ رفتن نمودند. و این مطلب به متفاوت بودن دو زمان و اتفاق دلالت دارد. و مطالب دیگر که بر مطلب ما دلالت دارد. درحالی که مطلب مخالف که بعدیت در همان روز بوده است، بدون دلیل است.
پس درنتیجه با وصیت رسولالله (ص) در شب وفات و شب دوشنبه تعارض ندارد؛ به اینخاطر که
اولاً: معارض باید از حیث صدور و جهت صدور حجت و قطعی باشد.
ثانیاً: این معارض باید در تعارضش محکمالدلاله باشد.
روایات دیگری مانند روایت طلحه که علی (ع) اشاره به وصیت میکند و نام حسن و حسین (ع) را میآورد و بیان میدارد که بعد از حسین نه تن از فرزندانش امام هستند، نقل خود وصیت رسولالله (ص) نیست. بلکه تنها روایتی که متن وصیت رسولالله (ص) در شب وفاتشان را نقل میکند، وصیتی است که به 12امام و12مهدی اشاره دارد و ما اثبات کردیم که متواتر و مقرون به قرائن صحت است و با اصول ثابت قرآنی و روایی همخوانی دارد.
(مضمون پیام فیسبوک شیخ ناظم عقیلی)
پی نوشت:
[1]- كتاب سليمبنقيس: 398 تحقيق الأنصاري.